طرح آمریکا برای افغانستان بعد از 2014 چیست؟
شبکه اطلاع رسانی افغانستان شبکه اطلاع رسانی افغانستان

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان ( afghanpaper )، در حالیکه وارد دوازدهمین سال لشکرکشی امریکا به افغانستان شده ایم، مقامات کاخ سفید با همکاری انگلیسی ها در تلاش برای ادامه نفوذ خود در منطقه و به ویژه کشور ما در آینده ها هستند.

روزنامه ایندیپندنت به تازگی گزارش داده است که یکی از مقامات انگلیسی طرحی موسوم به " طرحC " را برای صلح با طالبان بر اساس سپردن بخشی از حکومت افغانستان به این گروه آماده کرده و مقامات امریکایی و انگلیسی در حال مذاکره در مورد جزئیات این طرح هستند.

به موجب این طرح افغانستان به هشت بخش تقسیم می شود که کنترل تعدادی از این بخش ها در دست طالبان خواهد بود. بر اساس این طرح، کشور ما به هشت بخش که در اطراف مراکز اقتصادی کشور شامل کابل، قندهار، هرات، مزار شریف، قندوز، جلال آباد، خوست و بامیان شکل می گیرند، تقسیم می شود. 
هریک از این بخشها به وسلیه شورایی که نماینده گروه های مختلف موجود در افغانستان هستند اداره شده و بوسیله یک یا دو کشور خارجی تحت نظر قرار می‌گیرد تا بدین طریق امنیت و ثبات هرچه سریعتر در کشور تامین گردد.

فارغ از اینکه این طرح عملی است یا نه؟ اینکه برخورد مقامات افغانستان با این ایده چه بوده است؟ اینکه نظر مردم هر مهم است یا نه؟ اینکه این طرح عملی و قابل اجراست و در صورت اجرایی شدن باعث ثبات می گردد یا نه؟ باید ببینیم هدف استعمار پیر انگلیس از طرح چنین ایده ای چیست؟

در چند سال اخیر برای غربیها روشن و مشخص شد که " طرح A " که بر اساس آن افغانستان تحت اشغال یا حداقل تحت نفوذ آمریکا قرار می‌گرفت، دیگر کارایی ندارد و نمی‌تواند کار کند. لذا مشورت برای ارائه طرح دیگری آغاز شد.

بر این اساس طرحی موسوم به " طرح B " از سوی "رابرت بلک ویل"، سفیر پیشین آمریکا در هند در سال 2010 میلادی ارائه شد. این طرح در نظر داشت که افغانستان را به دو بخش تقسیم کند. یک بخش که بخش جنوبی بود تحت کنترل طالبان باشد و بقیه افغانستان نیز تحت کنترل دست نشانده آمریکا باشد.

آنها مدعی بودند که جنگ افغانستان در واقع جنگ بین قوم پشتون که اکثر طالبان به آن متعلق هستند با اقوام غیر پشتون می باشد. لذا قصد داشتند در این طرح ولایات جنوبی به اقوام پشتون تحت حاکمیت طالبان واگذار گردد به نام افغانستان جنوبی و دیگر اقوام در افغانستان شمالی تحت حمایت همه جانبه غرب قرار گیرند. بدین طریق جنگ نیز پایان خواهد یافت.

اما پس از اندکی بررسی دریافتند که رهبران غیرپشتون حاضر به انجام این کار نخواهند شد یعنی حتی زمانیکه هرج و مرج در افغانستان حاکم بود و شرایط تجزیه وجود داشت، اجازه تجزیه کشور را ندادند و حتی در برابر تشویقهای برخی همسایگان نیز حاضر به این امر نشدند.

پس استعمار پیر با وجود اینکه هنوز " طرح B " را مرجح می دانند، باید طرح جدیدی را مطرح کند. انگلستان با سابقه و تجربه استعماری که دارد اینگونه فکر می کند که باید به قدرتهای منطقه‌ای سهمی از این "کیک" را بدهد تا طرح تجزیه افغانستان با موفقیت پیش رود. این بود که طرح و نقشه C برای استمرار و تداوم برنامه‌های غرب در افغانستان مطرح شد.

با گذشت یازده سال حضور نزدیک و ملموس، کارشناسان غربی دیگر به تمام مراکز و نقاط حساس و با اهمیت افغانستان آگاهی کامل دارند و می دانند کدام منطقه بیشتر برای آنان حائز اهمیت از لحاظ درآمد مالی و از بعد استراتژیک می باشد. لذا می خواهند آن مناطقی را که از اهمیت کمتری برخوردار است به برخی کشورهای منطقوی واگذار کنند، تا هم طرح خروج خود را بر حسب ظاهر عملی نشان دهند و بگویند ما قصد ماندن نداریم، در حالیکه در واقع اینگونه نیست. از سوی دیگر خود را خواهان صلح و اتمام جنگ جلوه دهند.

اما زمان اجرایی شدن این طرح چه زمانی است؟ آیا اکنون آنها این کار را خواهند کرد. مطمئنا نه. آنان برای رسیدن به این مقصود، باید منتظر جانشین کرزی بمانند. یعنی سال 2014 میلادی که انتخابات ریاست جمهوری برگزار می گردد و خارجی ها آهنگ ترک افغانستان را می نوازند.

آن موقع بهترین فرصت است که این طرح انگلیسی بصورت نامحسوس به اجرا درآید تا ادامه حضور آمریکا و انگلیس در مناطق دلخواه قانونی گردد که باقی ماندن 30 هزار نیروی آمریکایی در کشور ما پس از سال 2014 به بهانه آموزش نیروهای امنیتی، می تواند در تحقق اهداف ذکر شده کافی باشد.

به هر حال این مطلبی است که گذر زمان واقعیت آن را مانند بسیاری دیگر از فرضیه ها اثبات خواهد کرد.


 


October 9th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی